به نظر بنده (سلیم خلیلی) کشور در 100 سال گذشته هیچ تغییری نکرده است
چندی پیش به سفارش یکی از دوستانم در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، مقاله ای از مرحوم داور که در نشریه آینده در سال 1305 چاپ شده بود را مطالعه کردم. بعد از مطالعه فراوان در مورد اینشان، به تفکرات این ابرمرد تاریخ ایران پی بردم. مرحوم داور تنها وزیر کابینه قاجار و پهلوی اول است که هنوز در عصر ما (جمهوری اسلامی) خیابانی به نام ایشان می باشد.
مرحوم علی اکبر داور (1246 – 1315) یکی از رجال اصلی پیشرفت ایران در زمان رضا شاه بوده است. مرحوم دارو پایگذار بیمه ایران، اطاق های بازرگانی، اداره ثبت احوال، دادگستری و … بوده است.
بنده (سلیم خلیلی) به عنوان مشاور مدیریت اعلام می نمایم که کشور، صنعت، تفکرات سنتی و … در قرن گذشته تا به امروز هیچ تغییری نکرده است. بنگاه های اقتصادی کشور اگر همان اصول اولیه 100 سال پیش مرحوم داور را کاملا اجرا نمایند، پیشرفت چشمگیری خواهند داشت.
در متن زیر تلاش کرده ام بخش های از متن اصلی فرامایشات مرحوم داور را با تحلیل های علم بیان کنم، تا گوشه ای از آینده نگری این بزرگ مرد را نشان داده باشم.
نظر مرحوم داور در صد سال پیش در مورد پیشرفت صنعت کشور و صادرات ؟
- قبل از به عمل آوردن جنس بازارش را باید در نظر گرفت و باب آن بازار جنس حاضر کرد. (مرحوم داور می فرمایند باید تحقیقات بازار قیل از تولید انجام شود و تاکید روی STP (Segmentation, Targeting, Positioning) دارند)
عادت ما براین شده که توجه درستی به بازار نداشته باشیم و دنبال پیدا کردن بازار نرویم. زبان حال ما تقریبا این است «بازار خودش ما را پیدا خواهد کرد.» این اشتباه است، سالی چندین میلیون ما ضرر این فکر را داریم! در این عهدی که زندگی میکنیم مشتری کمتر بیمتاع میرود و متاع دنبال مشتری است. (مفهوم بازاریابی (Segmentation, Targeting, Positioning))
تمام نمایندههای تجارتی، مامورین تجارتخانهها و قنسولهای ملل غرب همه کارشان این است که بازارهای ممالک دنیا را بگردند پیدا کنند، بلد بشوند بسنجند و ببینند چه اجناسی در هر بازار مرغوبتر است، بیشتر طالب دارد و سلیقه مشتری هر بازار چیست. چطور مشتری دیگران را باید از دستشان گرفت و به چه حقه باید مردم را دارای احتیاجات تازه کرد و جنسهای تازه به آنها فروخت، چه رنگی به آب باید زد که حنای متاع سایرین پیش مشتری رنگی نداشته باشد؟ ما از این مساله کاملا غافلیم!( Segmentation, Targeting, Positioning)
نه تجارمان اطلاعات صحیحی از طرز تجارت امروز دارند، نه وسایل مادیشان اجازه این قبیل اقدامات را میدهد و نه قنسولهای ما برای این کار قنسول شدهاند.
با غفلت از بازار هم جنس زیاد به عمل آوردن حاصل ندارد.
وقتی کشمش ما را جز یک قسمت از اهالی روسیه هیچکس نمیپسندد و ما بلد نیستیم راه دیگری را بجوریم و مطابق سلیقه آن بازار جنس تهیه کنیم، زیاد کردن کشمش چه فایده خواهد داشت؟
گل سرخ و توتون مملکت ما به درد کارخانه عطرکشی و سیگارسازی اروپا میخورد، ولی باید رفت و حرف زد و دستور گرفت و مطابق آن دستور جنس حاضر کرد و فرستاد از این راه سالی مبلغها فاید کرد، والا ممکن است سالها بگذرد و هیچکس دنبال توتون و گل سرخ شما نیاید.
- تولید ناب (Lean Product) تولید یک قسمت از اجناس فعلی ما درست که حساب کنیم مقرون به صرفه نیست آنها را باید به اجناس دیگر تبدیل کرد. جنس به عمل آوردن البته ضروری است، ولی ملت فهمیده وقت و کارش را بیمطالبه صرف به عمل آوردن هر جنسی نمیکند. مثلا فرانسه هر قسم ماشین میتواند بسازد اما بسیاری از ماشینها است که از انگلیس و آمریکا میخرد. چرا؟
برای اینکه این دو مملکت معادل ذغالسنگ و آهن زیاد دارند و به این مناسبت آلات و ادوات میکانیکی را ارزانتر تمام میکنند و برای فرانسه ماشین وارد کردن از آمریکا و انگلیس و صرف وقت کردن در شعبه دیگر تولید ثروت بیشتر صرفه دارد. ما هیچ اهل این رقم حساب نیستم! همچو نیست؟ اگر بودیم آنقدر برنج کاری نمیکردیم؟
هیچ فکر کردهاید زراعت برنج چقدر به ما ضرر میزند؟
حساب کنید یک نفر آدم تا به حد رشد برسد و عامل زراعت بشود چقدر تمام خواهد شد، چه مقدار صرف خوراک و پوشاکش میشود و به طور کلی چه میزان خرج برمیدارد، تخمین زدهاید، خوب حالا ببینید با این مخارج زیاد این ماشین انسانی وقتی به کار زراعت برنج افتاد چطور زود خراب و اسقاط میشود و از کار میافتد. پس قطع نظر از نوعپرستی و صرف از لحاظ اقتصادی، زراعت برنج در حکم کسبهای ملانصرالدین علیهالرحمه ضرر محض است.
- آمیخته بازاری یا Marketing Mix : جنس را به قیمت مناسب وارد بازار باید کرد. بازار پیدا کردن و به سلیقه مشتری و از روی حساب جنس عمل آوردن لازم است ولی کافی نیست، قیمت مناسب شرط اساسی فروش است بیش از هر چیز به این شرط باید توجه داشت:
بهترین اجناس وقتی با قیمت نامناسب وارد بازار شد، بیمشتری است و محصول ما در صورتی به فروش میرسد که نظیر آن را ارزانتر ندهند.
این هم مقدور نخواهد شد مگر محصولات خودمان را اعم از فلاحتی و صنعتی طبق تازهترین اصول علمی و باصرفهترین سبک کار به عمل بیاوریم و با ارزانترین وسایل نقلیه سریع به بازار برسانیم.
نظر مرحوم داور در صد سال پیش در مورد عدم سرمایه گذاری سرمایه داران و سود 24 درصدی بانک ها؟
آبادی و توسعه کشور بدون پول نمیشود. وقتی تنزیل (سود بانکی ) صدی بیست و چهار (24%) رسید،در این صورت پولی را که بیست و چهار درصد منفعت میدهد به چه علتی کسی به کار آبادی زمین میزند؟
نظر مرحوم داور در صد سال پیش برای خارج شد ار بحران اقتصادی کشور؟
هر وقت موفق شدیم بیش از احتیاج و مصرفمان تولید ثروت کنیم، آن وقت بحران اقتصادی دست از گریبان ما خواهد کشید و نفس راحت کشیدن برای آن روز ما مقدور شده و بس. قبل از آن روز هر چه بگوییم و بگویند، هر رییسالوزرایی روی کار بیاید و خانهنشین بشود، ابدا تفاوتی در اساس زندگی ما پیدا نخواهد شد!
نظر مرحوم داور در صد سال پیش در مورد بحران اقتصادی کشور؟
به عقیده من بحران اقتصادی ما ناشی از این است که تعادل بین مصرف و تولید ثروت در ایران به هم خورده. یا روشن تر بخواهیم بگوییم: ما بیش از قوه تولید خودمان مصرف می کنیم.
شاید زندگانی امروز دنیای متمدن، خوراک و پوشاک طبق اروپای امروز هیچ طرف نسبت با یک قرن بیشتر نیست. مردم عموما بهتر و بیشتر از سابق می خورند و می پوشند و زندگی می کنند.
تا وقتی که با پیه سوز کار وطن می ساختیم، زن های شیک مملکت مان به پارچه ابریشمی خوش بودند. دهاتی های فولا محله عادت به چای نداشتند. گوش ها به اسم درشکه و بوق اتوموبیل آشنا نشده بود. قشون مان برای خودش کسب و کاری داشت (هیزم می شکست و تخم مرغ می فروخت). مالیات مملکت با چند دوجین مستوفی و سررشته دار و عزب دفتر وصول می شد یا نمی شد در هرحال خاکی به سر ما می کرد. مختصر چه تصدیع بدهم تا وقتی ما باب سلیقه اجداد پدر بزرگمان زندگی می کردیم کار و بارمان لااقل به چشم خودمان بد نبود و این دو روزه عمر را به یک شکلی می گذراندیم. آن دورها بین مجموع ثروت کلیه اجناسی که در سال تمام افراد ما روی هم رفته مصرف می کردیم و مجموع ثروتی که اهل مملکت به عمل می آوردند تناسبی بود. اگر ثروت زیاد تولید نمی کردیم ثروت زیادی هم مصرف نمی شد.
از وقتی که پای مصنوعات فرنگ به میان آمد و قسمت اعظم مصنوعات خودمان ورافتاد. ذوق ها تغییر کرد و احتیاجات زیاد شد. از آن روز بحران اقتصادی نرم نرم پیش آمد و آمد و آمد پا و دامن و بالاخره گریبانمان را گرفت تا امروز که به این حالمان انداخته و زیر پنجه آن دست و پا می زنیم!
نظر مرحوم داور در صد سال پیش در مورد ول خرجی جوانان؟
وقتی در همان عهد ناصری بالاخره اجازه دادند طهران قهوه خانه داشته باشد خرج قهوه خانه ول خرجی مسلم بود. امروز جوجه مشتی های ما دگر به قهوه خانه اعتنایی ندارند، کافه، رستوران وهتل برای آنها لازم است.
نظر مرحوم داور در صد سال پیش در مورد تفریح عمومی مردم ؟
تفریح عمومی بسیاری از مردم تا چند سال پیش منحصر به این بود که دور بساط لوطی غلامحسین و دوریش مرحب دو ساعت سرپا بایستند و آخر یکی دو پول سیاه هم ندهند. امروز چقدر از افراد همان مشتری های پاقرص درویش مرحب هستند که به معرکه گیری فلک زده درویش می خندند و عوضش به تماشای سینما و تئاتر می روند؟
وقتی مظفرالدین شاه اتومبیل یا به قول بچه های آن روز«کالسکه دودی»وارد کرده بود یادتان می آید؟ دسته دسته مردم می رفتند تماشا کنند ببینند باز این فرنگی خدا خوب کرده چه شیوه ای به کار زده!! امسال در راه شمیران افراد طبقات خرده پا اغلب با اتومبیل قلهک و تجریش می رفتند.
نظر مرحوم داور در صد سال پیش در تولید انبوه و خروج از تولید سنتی ؟
در کشورهای صنعتی مانند انگلیس کارخانه های پارچه بافی به تنهایی در سال به قدری پارچه می بافند که می شود سه مرتبه دور کره زمین را پارچه پوشاند و یا در آمریکا کارخانه “فرد” در یک روز ۳۴۸۲ اتومبیل می سازد که ما هم می توانیم پارچه کار فرنگ بپوشیم و اتومبیل سواری کنیم.
اما با همه اختراعات دیگران هرقدر هم ملل آدم دنیا خوب کار کنند و جنس زیاد و بالنتیجه ارزان به عمل بیاورند باز این اجناس کار می برد و قیمت دارد پس ما که بنا گذاشته ایم خوش سلیقه باشیم ما هم باید در مقابل اجناسی تهیه کنیم، باب ذوق دیگران، به قیمت مناسب و به مقدار زیاد اگر این طور نیست بگویید اشتباه می کنم تا من هم از اشتباه بیرون بیایم و اگر حق با من است بگویید چه کرده ایم؟
بنده منکر نیستم نسبت به هفتاد سال قبل ما هم در تولید بعضی اجناس پیش رفتیم مثلا محصول کشمش و تریاکمان زیاد شد قالی هم امروز بیشتر از سابق می بافیم.
جناب مرحوم داور در متن بالا اشاره به آمیخته بازار یا 4P و تحقیقات بازار STP را دارند. ایشان می فرمایند محصول با کیفیت و تولید انبوه، قیمت ارزان، با نظر و ذوق مشتری تولید شود
نظر مرحوم داور در صد سال پیش در مورد عدم صادرات محصولات ایرانی و دلایل ایشان ؟
- نظر مرحوم داور بر این است که محصولات غیر نفتی ما غالبا کشاورزی است و زمین تا حدی می تواند محصول کشاورزی تولید کند.
“محصولات ما غالب فلاحتی است و اساسا محصول فلاحتی را تا یک حدی می شود بالا برد زمین ماشین نیست که مطیع اراده شما باشد هرچه بخواهیم و در هر فصل بخواهید برای شما بسازد.”
- مشکل فرهنگ کشاورزی کشور
صرف نظر از این موضوع، اصول زندگانی ما اجازه نمی داد و نمی دهد مثل دیگران از فلاحت (کشاورزی) خودمان فایده ببریم و محصولمان را زیاد بکینم.
محصول ما وقتی فوق العاده می شد که سرمایه و کارمان با زیادی زمینمان متناسب بشود. ولی این طور که نیست.می گویید هست؟ شیوه کارمان شیوه کار درستی نیست.
- عدم استفاده از دانش کشاورزی
من نمی خواهم بگویم چرا مزارع ما تمام با ماشین های جدید شخم و کشت نمی شود. نه. ممکن است پس از مطالعه و حساب دقیق ببینیم اصلا تا مدتی فلاحت با ماشین برای ایرانی صرفه ندارد. فقط قصد من این است که به اصول علمی فلاحت باید ایمان آورد و بر عکس آنچه ما هیچ به آن اعتنا نداریم فلاحت علمی است. وقتی که دانشمندان دیگران سال ها عمر خود را در کشف اسرار خاک صرف می کنند و به قدرت علم نشان می دهند. ممکن است از یک دانه گندم تا هفتصد و نه هزار(!) گندم به عمل آورد. زارع بیچاره ما برای اینکه گندمش از شر ملخ و سن محفوظ بماند به طلسم نویس متوسل می شود و من و شما از ترس جرات نداریم بگوییم این چه حقه بازی است!