ساختار سازمانهای غیرمتمرکز و اهمیت آن
نادر پیروز
امروزه سازمانها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: سازمانهای متمرکز و سازمانهای غیرمتمرکز.
در سالهای اخیر خصوصا به دنبال فراگیری پدیده جهانی شدن و توسعه شتابان فناوریهای جدید، شاهد ظهور وبروز روزافزون سازمانهای غیرمتمرکز هستیم. شاید بهترین مثال خود اینترنت باشد که همه جهانیان را به هم پیوند داده است و بستر یک جامعه اطلاعاتی و یک اقتصاد دانش محور را فراهم آورده است؛ اما در عین حال نمیتوان خود این شبکه جهانی اطلاعات را متعلق به کشور خاص یا قدرتی خاص خواند. از طرف دیگر کسی نمیتواند منکر میزان تاثیرگذاری اینترنت و نقش بیبدیل آن در دنیای معاصر باشد. از این رو توجه دقیقتر و شناخت آگاهانهتر از چنین ساختارهای نوظهوری خصوصا برای جامعه در حال توسعه ایران بسیار حائز اهمیت است. سازمانهای متمرکز دارای نظام و چارچوب بسیار مشخصی هستند.
سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است
توفیق آنها به رعایت نظمی تعریف شده بستگی دارد که در قالب سلسله مراتب طبقهبندی شده با یک رهبری واحد در راس آن سازمان شکل میگیرد. ارکان اصلی سازمانهای متمرکز را میتوان به کمک یک نمودار سازمانی ترسیم کرد و در یک تصویر ماهیت کلی آن را نشان داد. سازمانهای متمرکز با این فرض عمل میکنند که هر چه یک سازمان نظاممندتر و منظمتر عمل کند احتمال دستیابی به اهداف بیشتر خواهد بود. همه ما از نزدیک با سازمانهای متمرکز آشنا هستیم: ارتشها و قوای نظامی، دولتهای مدرن با وزارتخانهها و سازمانهای متبوعشان، شرکتها و کارخانههای معظم و نمونههای فراوان دیگری از این دست.
در نقطه مقابل سازمانهای غیرمتمرکز هستند. سازمان غیرمتمرکز به معنای بیساختاری یا ضد ساختاری نیست، بلکه نگاه متفاوتی به سازماندهی است که به نحو غیرمتمرکز صورت میگیرد. یکی از مشهورترین پیشگامان تبیین چنین نظریهای آقایان برافمن و بکستروم هستند که در سال ٢٠٠۶ میلادی با انتشار کتاب خود تحت عنوان «ستاره دریایی و عنکبوت: قدرت مهارنشدنی سازمانهای بیرهبر» نقش سازندهای در آشنا کردن اذهان عمومی با مفهوم سازمانهای غیرمتمرکز ایفا نمودند. بهواسطه توفیق انتشار این کتاب، واژگان و تعابیر بهکار رفته در آن به واژههای مصطلح در گفتمان سازمانهای غیرمتمرکز مبدل گشته است. سازمانهای غیرمتمرکز مانند ستارههای دریایی هستند که دارای سیستم عصبی غیرمتمرکز هستند به طوری که ساختار بیولوژیک آن امکان بازسازی هر یک از جوارح آن را در صورت آسیب دیدگی فراهم نموده است. در سوی دیگر سازمانهای متمرکزی هستند که مانند عنکبوت با آسیب دیدن یکی از اعضای آن امکان ادامه حیات بهطور طبیعی برای او میسر نخواهد بود. بهطور مثال، دانش نامه بریتانیکا نمونهای از یک سازمان متمرکز یا عنکبوتی است و دانش نامه ویکیپدیا هم یک سازمان غیرمتمرکز و تابع الگوی ستاره دریایی است. سازمانهای غیرمتمرکز دارای رهبری واحدی نیستند؛ بلکه ارزشهای واحدی دارند که آنها را به هم پیوند میدهد. ستاره دریایی سر ندارد؛ بلکه از یک شبکه سراسری عصبی تشکیل شده است. سازمانهای غیرمتمرکز هم از اطلاعات مرکزی برخوردار نیستند؛ بلکه اطلاعات در کل سازمان پخش شده است. این سازمانها دارای هرم قدرت نیستند، بلکه از دید آنها تمامی اعضا از جایگاه یکسانی برخوردارند. آنها حلقههای مختلفی را تشکیل میدهند که این حلقهها به هم مرتبط هستند. در چنین سازمانهایی کسی از قانون پیروی نمیکند، هرم قدرت و سطحبندی وجود ندارد، بلکه کل سازمان بر پایه یک سری نرمها 1 حرکت میکند. این نرمها در حقیقت ستون فقرات سازمان را تشکیل میدهند.
همه چیز بر پایه اعتماد است. سازمان بر پایه دوستی و اعتماد بنا میشود. کار کردن در کنار هم و در میان حلقههای کوچک اعتماد را تقویت میکند و به کل سازمان تسری میبخشد. وجه مشترک همه اعضای سازمان اعتقاد راسخ آنها به ارزشهای سازمان است. این باور واحد در تمام سازمان جاری است. به آن حیات میبخشد و موتور محرک رشد سازمان است. ارزشهای مشترک، کار در حلقههای کوچک، برابری، دوستی و اعتماد روزافزون در بین اعضا ترکیبی را میسازد که در نهایت ارزشهای سازمان، ساختار سازمان را شکل میدهد. به عبارت سادهتر سازمان چیزی نیست به جز ارزشهای آن. خاستگاه سازمانهای غیرمتمرکز در حقیقت یک جنبش داوطلبانه است. در چنین الگویی مسوولیت همه یکسان است و ظرفیت همه برای پیشبرد اهداف سازمان برابر است. چنین نهادی متعلق به یک نفر و یا یک گروه خاص نیست؛ بلکه این شور و شوق داوطلبانه تک تک افراد است که سرمایه اصلی آن سازمان میباشد. مهمترین مزیت سازمانهای غیرمتمرکز انعطاف آنها برای تغییر و ظرفیت بالای آنها در تکثیر و رشد سریع است. افرادی که نقش تعیینکننده در سازمانهای غیرمتمرکز را دارند کاتالیست مینامند. آنها کسانی هستند که بینهایت خوشبین هستند. لبریز از عشق و احترام میباشند. موجب تشویق و ترغیب دیگران میشوند. شخصیت جذابی دارند و با پیشروترین مدیران جامعه در ارتباط هستند. آنها حلقهها را به هم وصل میکنند و همواره برای حفظ سلامت و توسعه سازمان میکوشند. یک کاتالیست موفق شبکههای زیادی ایجاد میکند، همواره با همه در ارتباط است، آزادانه فکر میکند و اصلا کنترلی و وسواسی عمل نمیکند. او به راستی به دنبال کمک کردن به همکاران خود است و صادقانه خدمت و یاری رسانی را باور دارد و با تمام وجود توان خود را صرف پیشبرد ارزشها و اهداف سازمان میکند. عموما کاتالیستها بسیار هوشمند هستند، همیشه راهحل تازهای مییابند و سعی میکنند تا در عمل خود را ثابت کنند. امروزه به لطف عصر ارتباطات و اطلاعات همه ما با نمونههای جهانی سازمانهای غیرمتمرکز آشنا هستیم. سازمانهایی چون ویکیپدیا، گروکستر، نرمافزارهای مبتنی بر منابع آزاد (open source) و دهها نمونه دیگر. بر خلاف تصور رایج خاستگاه قدرت چنین سازمانهایی آشوب و بینظمی است. هدف راهبری در سازمانهای غیرمتمرکز تاثیرگذاری حداکثری است تا توسعه ابعاد سازمان و بزرگتر کردن آن. لذا سازمانهای غیرمتمرکز به جای ایجاد تشکیلاتی ایستا موفق به ساختن جوامعی صمیمی و منعطف میگردند. به نظر میرسد با توجه به شرایط کشور ما مطالعه بیشتر و به کارگیری چنین الگوهایی حداقل در پارهای از موارد بتواند کارساز باشد.
دوره تخصصی 2 هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services
دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA Doctor of Business Administration
دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration
ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار