چرا برخی شرکتها کارمندان خوب خود را از دست میدهند؟
مدتی پیش با یکی از مشتریهای شرکتمان که در حال از دست دادن یکی از بهترین کارمندان خود بود صحبت میکردم. قرار بود آن کارمند به شرکت رقیب که بزرگتر و سرشناستر بود برود.مدیرش از این انتقال خشنود نبود، اما به تصمیم کارمندش احترام گذاشته و برای او خوشحال بود. آن فرد از کار کردن برای مدیرش خیلی راضی بود، اما پیشنهاد جدید به قدری خوب بود که نمیتوانست آن را رد کند. حتی مدیریت شرکت راضی شد سطح حقوق مشابهی به وی پیشنهاد دهد. اما دلیل اصلی قبول کردن پیشنهاد شرکت رقیب پول نبود، بلکه موقعیت و فرصت به وجود آمده بود.
اگر فردی شرکت شما را در این موقعیت ترک کند، به خودتان تبریک بگویید که چنین فردی در فضای شرکت شما رشد کرده و تلاش کنید بهترین جایگزین را برای وی بیابید. کار دیگری نمیتوانید انجام دهید؛ زیرا در شرایط اینچنینی ناگزیر برخی افراد را از دست میدهید.
به هر حال، همه افراد به این دلیل شرکتهایشان را ترک نمیکنند. سال گذشته مطلب بسیار جالبی به اشتراک گذاشته شده بود که به تازگی به آن برخوردم: چرا شرکتها در انتخاب کارمندان خود، حفظ آنها و انگیزه دادن به آنها بد عمل میکنند؟ در این رابطه 10 دلیل مطرح شده بود که همه آنها به این مطلب ختم میشوند:
«بیشتر شرکتها از روی بی صداقتی از اهمیت کار کارمندان خوبشان تعریف میکنند، اما در واقعیت طوری با آنها رفتار نمیکنند که نشان دهد کارشان مهم است.»
شرکتهایی که به کار کارمندان خوب و بزرگ شرکتشان، در هر سطحی که باشند، اهمیت میدهند، با آنها مثل افراد با ارزشی رفتار میکنند که در موفقیت کسب و کارشان شریک هستند. برای این کار باید موارد زیر را رعایت کنید:
آنها را به حساب آورید. انسانها (به خصوص افراد مهم) دوست دارند احساس کنند جزء لاینفک موفقیت شرکتی هستند که در آن کار میکنند.
شرکتهای خوب در این راستا دو کار ساده انجام میدهند: اول اینکه اجازه میدهند کارمندان بدانند چه اتفاقاتی در شرکت رخ میدهند و چرا، دوم اجازه میدهند تا جایی که ممکن است افراد در تصمیمگیریها تاثیرگذار باشند. بنابراین، اول باید در انتقال اطلاعات مهم شرکت به کارمندانتان صادق و ثابت قدم باشید. حس خیلی بدی است اگر فردی از اخبار مهم شرکتی که در آن کار میکند، در روزنامهها مطلع شود. دوم، هر زمان که امکان دارد، کارمندانتان را در فرآیند تصمیمگیری مشارکت دهید.
از آنها حمایت کنید. در شرکتهایی که در حفظ کارمندان خوبشان بد عمل میکنند، کارمندان احساس سرگردانی میکنند.
به عنوان مثال، یکی از بستگان من چند سال پیش در جایی استخدام شد که از آن زمان کلا 6 بار با رییس خود مکالمه داشته که 3 مکالمه آن هم از طریق تلفن بوده است. پیامی که این مدیر ارسال میکند، واضح است: کار خود را انجام دهید و مزاحم من نشوید. وی در حال حاضر به دنبال کار دیگری میگردد.
حمایت از کارمندانتان میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد، اما شیوههایی که بیشترین تاثیر را دارند، آنهایی هستند که افراد میفهمند شما واقعا نظاره گر موفقیتهای آنها هستید. برای این کار مرتب پذیرای آنها باشید، نهایت تلاش خود را انجام دهید تا موانع را برطرف کنید و منابع مورد نیاز را فراهم کنید.
در مورد امیدهای حرفهای آنها سوال کنید و راههایی را بیابید که به رشد آنها کمک میکند.
از آنها کارهای بزرگ بخواهید. افراد کارآمد، دوست دارند به چالش کشیده شوند. در شرکتهایی که کارمندان اولویت مدیران نیستند، کارها بر اساس نیازهای شرکت تعیین میشوند و به طور کلی به شیوهای از قبل مشخص شده انجام میشوند. اما شرکتهایی که به کارمندان خوبشان توجه میکنند، تلاششان این است که علاقه و استعدادهای کارمندان را با نیازهای کاری مطابقت دهند و بنابراین کارمندان را تشویق میکنند راههای بهتر، سریعتر و کارآمدتری برای انجام کارها بیابند.
از نقش موثر آنها قدردانی کنید. یکی از آشنایان من به تازگی شغلش را رها کرده است. در محل کار قبلی، او شش سال بی وقفه کار کرده بود؛ بدون اینکه حقوق زیادی داشته باشد یا از حمایتی از طرف مدیریت برخوردار باشد. وی حتی فکر میکرد هیچ کس در محل کار به او توجه نمیکند. اما زمانی که اعلام کرد قصد دارد از آنجا برود، مدیریت اعتراف کرد جایگزین کردن فردی به جای او کار بسیار سختی است. بیشتر افراد دوست دارند سخت کار کردن آنها و نتایج خوبی که میگیرند، مورد قدردانی قرار بگیرد. بنابراین کسانی که برای شما کار میکنند باید دائما بدانند که شما از آنچه آنها انجام میدهند آگاه هستید و از تلاشها و نتایجی که میگیرند، قدردانی میکنید.
باید توجه کنید کل چهار موردی که ذکر شد، نیازمند مدیریت و رهبری خوب و همچنین فرهنگ سازمانی است که شامل صداقت، شفاف بودن و رفتار خوب با افراد است. بیشتر عوامل موفقیت یک شرکت به این دو عامل بستگی دارند و حفظ کارمندان خوب هم از این قاعده مستثنی نیست.