چرخه دمینگ یا PDCA
یکی از دیگر از ابزار مدیریتی، چرخه دمینگ است. در مورد تاریخچه آن می توان جستجو کرد، می دانم تمام دوستان که این مطلب را می خوانند دونبال تاریخچه و یا این سبک مطالب نیستند.
دمینگ حرفه اصلیش در چرخه خود این است که آقای مدیر، مدیریت کن. چیزی که در مدیران ایرانی کمتر دیده ام. حال بابت ببنیم چرخه دمینگ به مدیران عزیز چه ها می گوید:
P برنامه ریزی (Plan):
آقای مدیر برنامه ریزی کجاست؟ بر چه اساس و چه تجزیه و تحلیلی این برنامه ریزی را کردی؟ با کی مشورت کردی و این برنامه را دادی؟
D اجرا (Do):
چطوری می خواهی برنامه خود را اجرا کنی؟ از چه ابزاری را برای اجرا کارهایتان استفاده می کنی؟ چطور اجرا می کنی؟
C بررسی (Check):
این جا جایی است که چالش مشاور با مدیران شروع می شود. آیا برنامه ریزی و اجرا مدیر موثر بوده است؟ آیا در سازمان بهبودی حاصل شده است؟
دقیقا در این مرحله از چرخه دمینگ هست که همیشه در سازمان های ایرانی، این چرخ دیگر نمی چرخد. چون مدیر ایرانی بهترین مدیر است و مشاور متوجه نظر او نمی شود. چون مدیر ایرانی هیچ وقت اشتباه نمی کند، پس نیازی به بررسی به آن نداریم. پس مراحل بعدی چرخه حذف می شود.
در این مرحله است که باید مدیر اشتباه خود را توسط مشاور، بازخورد های سیستم و بازخوردهای مشتری پیدا کند.
A اقدام (Act):
در ایجا بعد از بررسی متوجه شدید کجا برنامه ریزیتان اشکال داشته، در کجا اجرا کم کاری داشتید یا اشتباه انجام دادید، حال تصمیماتی که در بررسی گرفتید را با تغییرات مثبت شروع به فعال سازی کنید.
بزرگان علم مدیریت مشاهده کردند که مدیران این مدل را نمی توانند اجرا کنند. به همین دلیل آمدند و 6 گام اجرایی به آن اضافه کردند:
گام اول: شناسایی مشکل
گام دوم: تجزیه و تحلیل مشکل
گام سوم: طرح ریزی و انتخاب راه حل
گام چهارم: اجرا راه حل
گام پنجم: ارزیابی نتایج
گام ششم: استاندارد کردن راه حل
این گام ها تمامشان برای اینکه به یک برنامه عملیاتی تبدیل بشود، زیر گام های خودشان را دارند. بعد از آن است که یک برنامه اجرا عالی می توان درست کرد. چرخه دمینگ و گام های آن بود که ژاپن با محصولات و خدمات بی کیفیت را به قدرت بزرگ اقتصادی دنیا تبدیل کرد. به همین علت بود که ژاپنی ها برای قدردانی از آقای دمینگ، جایزه ملی کیفیت خود را به نام ایشان ثبت کرده اند.
W. Edwards Deming (1900 – 1993) was an American statistician who had an interest in quality and process variation. He is best known for the work he did in Japan starting in the 1950s. He taught top managers and engineer’s methods for improving quality and efficiency. The Japanese credit him as the person who taught them the techniques which led to their phenomenal industrial success and reputation for quality. In 1960 the Emperor of Japan decorated him with the ‘Second Order Medal of the Sacred Treasure’ – the first American to receive such an honor.
Early on, Deming was inspired by the work of Walter Shewhart. Shewhart invented the control chart to help people to understand why the output of an industrial process varies from piece to piece. Shewhart also described the Plan Do Study Act cycle, the systematic steps for improving industrial processes.
Deming’s great contribution was to point out that the same type of thinking should be applied to service, administration, management and government processes as well as to manufacturing. He also emphasized that quality and efficiency can only be improved when top managers understand how organizations really work and the vital leadership role that they have to play.