هوش معنوی یا SQ
هوش عقلانی (IQ):
این هوش مربوط به مهارت های منطقی و زبان شناسی ماست که در حال حاضر بیشتر از سایر هوش ها به عنوان ملاک موفقیت آموزشی محسوب می شود و مناسب حل مساله ریاضی و منطقی است .
هوش عاطفی یا هیجانی (EQ):
به افراد کمک می کند عواطف خود ودیگران را مدیریت کنند . این هوش در موفقیت حرفه ای و شخصی فرد بسیارموثر است و آنها را در برقراری ارتباط یاری می دهد و تا حدی از قابلیت پیشگویی نیز برخوردار است .
هوش معنوی (SQ):
این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می شود , خاص انسان است . «زوهار» و«مارشال» هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوش نهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می شود . هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم . سئوال های جدی در مورد این که ازکجا آمده ایم , به کجا می رویم , و هدف اصلی زندگی چیست , از نمودهای هوش معنوی است . این هوش برای کارکرد اثر بخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد . در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است , اما آنچه او را در زمره بهترین ها در شغل و حرفه او قرار می دهد , هوش عاطفی است . بهره مندی از حداقل هوش آغاز راه سفر به سوی معنویت , خود آگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی می شود . از طرف دیگر هوش عاطفی نیز می تواند در رشد و ارتقای هوش معنوی موثر باشد . دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیر مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند . رشد و توسعه هر یک باعث پرورش وتوسعه دیگری می شود.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.