حسن روحانی با زبان بدن و دکوراسیون محل مصاحبه چه پیغامی را به سیاسیون جهان داد؟؟؟
در نشانهشناسی، هر چیزی میتواند یك نشانه باشد و هرنشانهیی معنای ضمنی دارد كه به چیزی بیش از خود ظاهری آن دلالت میكنند. نشانهها در بسترهای مختلف، به معناهای متفاوتی اشاره میكنند. تصویر یك لامپ میتواند در جایی نشانهیی از یك ایده خلاق باشد و در جایی دیگر نشانه الكتریسیته. اما همین لامپ در جهان سیاست معنای متفاوتتری بهخود خواهد گرفت كه سرخط خبرها، معنای آنها را سادهتر خواهد كرد. «در»، «پنجره» و «چراغ»؛ اشیای سادهیی هستند كه در مصاحبههای تلویزیونی سه رییسجمهور ایران دلالتهای معنایی مهمی بهخود میگیرند. در مصاحبههای كریستین امانپور، خبرنگار سیانان با محمد خاتمی كه همواره روسری برسر داشت، در، چراغ و پرده حضوری قاطع داشتند. اما درها بستهبودند. چراغها یا خاموش بودند یا اگر نوری داشتند در فضایی تاریك به سر میبردند، چنانكه نتوانسته بودند فضا را روشن كنند. تصویری از گفتوگوی خاتمی و امانپور ثبت شده است كه در اتاقی تاریك نشستهاند اما آباژوری پشت سر خاتمی هست كه میكوشد فضا را روشن كند. در عكسی دیگر خاتمی و امانپور هر دو بیهیچ زاویهیی، در برابر هم نشستهاند و چهره هر دو خندان است و فضای اتاق روشن و درخشان. چنانكه روشن و خاموش بودن آباژور طلایی نامعلوم است. اما پرده كشیده شدهیی، تمام پسزمینه را از آن خودكرده است. تصویر دیگر، مربوط به دفتر ریاستجمهوری است كه پشتسرشان در و چراغی دیده میشود. در بسته است و چراغها خاموش. اما همین خبرنگاردر برابر رییسجمهور پیشین ایران، بیآنكه حجابی بر سر داشته باشد، با لباسی سرخ در صندلی راحتی نشسته بود. در پسزمینه اتاق تنها «دیوار» بود بیآنكه ردی از در، پنجره، یا چراغ داشته باشد. در گفتوگوهای احمدینژاد با لری كینگ هم همین فضا بود. پشت سرش یا دیوار بود یا پردههای ضخیم كشیده شده. آنچه پشت پرده بود پنهان بود. زمین هم با طرح سلولهای مثلثی كوچكی فرش شده بود. در فاصله بسیار نزدیكی میان لری كینگ و احمدینژاد میزی هست كه لیوانی سفید
به سمت كینگ، سنگینی میكرد. اما حسن روحانی در نخستین مصاحبه تلویزیونیاش با یك شبكه خارجی، در حالی كه مطمئن به پشتی صندلی تكیهداده، دستها و پاهایش حالتی آرام دارند و «آن كاری» خبرنگار ان. بی. سی در حضور رییسجمهور لبخند خفیفی دارد و نگاهی مودبانه. صندلی خبرنگار، به خط متقارتی كه فرش ایرانی زیر پایشان كشیده است، نزدیكتر است. گویی طرف خارجی برای گفتوگو نزدیكتر آمده است، با كفشهای پاشنه بلند تا شاید هم قد طرف ایرانی باشد. آن كاری و دكتر روحانی، روبهروی هم، در اتاق بزرگی نشستهاند. دور و اطرافشان نه چیزی مزاحم است و نه میزی در میان كه دست و پایشان را گرفته باشد. لباسطرف خارجی و ایرانی همآهنگاند، هردو بر تن سیاه و بر سر، سفید پوشیدهاند و بالای سرشان چراغهایی روشن است. پشتسر دری دیده میشود، همان در دفتر ریاستجمهوری كه در گفتوگوی امانپور با خاتمی بسته بود، اما روحانی آن را به تمامی گشوده است و از مذاكره سخن میگوید. در به سالنی بزرگتر باز میشود و از دور، پنجرهیی میبینیم با پردهیی نیمه گشوده كه روشنی روز را نشان میدهد. بالای سر این پنجره پلهیی است كه چشم را به بالا میبرد، پلهها را كه بالا رویم پنجره بزرگ دیگری میبینیم، بیپرده. تنها توری سفیدی روی آن است كه روشنی روز را به وضوح در آن ببینیم. این پنجرهیی است كه دفتر ریاستجمهوری ایران را روشن میكند. با این حال روحانی تمام چراغهای دفترش را روشن كرده است. گرچه برق و انرژی بیشتری صرف میشود اما خانه را روشن میكند
منبع: دوست عزیزم تورج صابری وند