کیفیت زندگی در جزئیات کوچک نهفته است
سلیم خلیلی مشاور مدیریت و مدرس در حوزه های بازاریابی و فروش، مذاکره، زبان بدن، منابع انسانی، عارضه یابی سازمان، مدیریت استراتژیک، مدیریت برند و … این مطلب را برای شما انتخاب کرده است
تيمهارفورد
مترجم: ماني گلستاني
مثل همه اقتصاددانهاي خوب من درباره ظاهر شخصيام هم صرفه هستم و هم نسبتا بي تفاوت، عينک پوسيدهاي که به چشم ميزنم الان بيش از يک دهه عمر دارد. بدون آن ميشود گفت کارم ساخته است. با چشم غيرمسلح نميتوانم کتابي را از فاصله بيش از چهار اينچ بخوانم. گاهي اوقات اين ناتواني خودش به قابليتي تبديل ميشود – وقتهايي که در جلسه خستهکنندهاي باشم عينکم را در ميآورم و در خيالم گشت و گذار ميکنم؛ در اين مواقع کوري برايم خوشايند است.
با اين حال، اغلب ترجيح ميدهم چشمهايم سرجايش باشد و به همين خاطر حتي با عينک حمام ميروم. چند موقعيت ديگر هم از اين نوع هست که ترجيح ميدهم حرفي درباره آن نزنم. به خاطر تمام اينها است که به ندرت عينکم را جايي ميگذارم، چون آنقدر ظريف است که براي آدمي مثل من پيدا کردن آن از فاصله سه فوتي هم خودش مصبيتي است.
گاهي که پيش ميآيد عينکم را گم کنم فورا فکري به خاطرم ميآيد: خدا را شکر که من بعد از اختراع عينک به دنيا آمدهام. بدون آن تقريبا معلول محسوب ميشوم؛ اما وقتي عينک روي چشمم بگذارم کيست که بتواند چنين نامي رويم بگذارد.
جهان معاصر بيشک پر از ابزارهاي سودمند است، از عينک بگيريد تا پنيسيلين و ايميل – پديدههايي که ما وجودشان را بديهي ميپنداريم، اما نبايد اين طور باشد. اقتصادداني به نام تيموتي تايلور، سردبير ژورنال اکونوميک پرسپکتيوز، هربار که اقتصاد درس ميدهد مقدمهاش را براي دانشجويان با يک پرسش آغاز ميکند: آنها ترجيح ميدهند 70 هزار دلار در سال جاري درآمد داشتند، يا 70 هزار دلار در سال 1900؟
براي آنکه معلوم شود 70 هزار دلار در سال 1900 چقدر ارزش داشته است احتمالا بايد اين رقم را ده برابر، يا بيشتر کنيد. تايلر ميگويد: «بنابراين داشتن اين مقدار درآمد در آن سال تنها به معناي ثروتمند بودن نيست، به معناي قارون بودن است – داشتن عمارت و خدمتکار و همه اين امکانات.»
ده برابر کردن تازه برآورد دست پايين است، طبق ارقام پايگاه دادههاي ساموئل ويليامسون 70 هزار دلار در سال 1900 اگر با شاخص قيمت مصرفکننده تعديل شود حدود 2 ميليون دلار کنوني ميشود. (اگر برمبناي نرخ متوسط دستمزد کارگران ساده آن را محاسبه کنيم چيزي در حدود 5/8 ميليون دلار ميشود.)
با اين حال، تقريبا دو سوم دانشجويان تايلور ترجيح ميدهند که 70 هزار دلار امروز درآمد ميداشتند تا آنکه در سال 1900 از زندگي ميليونري برخوردار بودند. چه کسي ميتواند بگويد که در اشتباهاند؟ خيلي از پديدههاي عادي زندگي امروز مثل تهويه مطبوع، خودرو، دوش، و غذاي رستوران امروز براي هرفرد با درآمد متوسط حداقل به همان اندازه فراهم هستند که در سال 1900 براي يک فرد از طبقه مرفه در دسترس بود. حتي عينکهاي آن زمان هم بدقيافه و دست و پاگير بودند. بسياري از امکانان امروزي را در آن زمان به هيچ قيمتي نميشد تهيه کرد.
اين مشاهده را ميتوان درست نقطه مقابل باوري دانست که اغلب هم مطرح ميشود و ميگويد باوجودي که ما خيلي از نسلهاي پيشينمان ثروتمندتريم، اما الزاما شادتر از آنها نيستيم. دانشجويان تايلور به نظر به طور ضمني دارند ميگويند که آنها از اجدادشان خوشحالتر هستند، حتي اگر به طور نسبي به اندازه آنها ثروتمند و اشرافي هم نباشند.
اين بررسي همچنين تلاشهاي ما براي اصلاح قيمتهاي اسمي جوري که منعکسکننده هزينه زندگي باشند را نيز وارد مرحله تازهاي ميکند. باهر معياري که بخواهيم نگاه کنيم، طي 110 سال گذشته تورم چشمگيري وجود داشته است.
پيشنهاد يک مستمري هفتگي 7 دلاري در سال 1900 معادل 184 دلار در هفته امروز ارزش دارد، اگر که ارقام را بر اساس شاخص قيمت مصرفکننده تعديل کنيم. بيشتر مردم عقيده دارند که اينگونه ارتباط دادن ارقام کمي تنگنظرانه است و بهتر است که ارتباط دستمزدها را در نظر بگيريم. اگر اين طور باشد هم بايد گفت که وقتي دستمزد کارگران کارخانهاي را در نظر ميگيريم ميبينيم که نرخ دستمزد هفتگي آنها از سال 1900 تاکنون، از 7 دلار به 340/1 دلار افزايش يافته است. بعضيها معتقدند که چنين مقايسهاي يعني آنکه 7 دلار در آن زمان خيلي ارزش داشته است، درحالي که امروز قدرت خريد بسيار ناچيزي دارد.
اما دانشجويان تايلور معتقدند که در برخي موارد، 7 دلار امروز ارزش اش حتي از 7 دلار سال 1900 نيز بيشتر است. مثلا اگر اشتراک تلفن همراه بخواهيد- يا اينکه براي درمان ناخوشيتان دنبال آنتيبيوتيک باشيد – احتمالا حق با اين دانشجويان است. گاهي خوب است که بتوان جهان معاصر را اينطور خوش و خرم ديد.