مدیران در فرانسه مسوول مشکلات کارکنان هستند
منبع: شومپتر، اکونومیست
نوامبر ۲۰۱۱: هر سال سوفی دو منتون، یکی از کارآفرینان فرانسوی، برای یک هفته رویدادی با نام J’aime ma boîte (شرکتم را دوست دارم) برگزار میکند. ایده این رویداد ضدیت با انگاره رایجی است که میگوید: فرانسویها کارکردن را دوست ندارند.
کارمندها در این جلسه با یکدیگر حرف میزنند، یکدیگر را ماساژ میدهند، بهترین همکارانشان را با رایگیری انتخاب میکنند، ادای یکدیگر را درمیآورند و بسیاری شیرینکاریهای دیگر انجام میدهند ــ برای مثال جای حسابدار و منشی شرکت عوض میشود ــ تا شرکت خودشان را دوست داشته باشند.
بسیاری این کمپین را دست انداختهاند و مسخره کردهاند و به همین خاطر، رویداد خانم منتون خیلی موفق از آب در نیامده است. در سال ۲۰۰۷ نیز اعتصاب سرتاسری در فرانسه مانع برگزاری این به اصطلاح جشنها شد و در سال ۲۰۰۹ هم خودکشیهای سریالیِ صورتگرفته در شرکت فرانس تلهکام فضا را برای برگزاری چنین کارهایی بهشدت نامناسب کرد. در حالیکه در سال ۲۰۰۵ هفتاد و نه درصد کارکنان در رایگیری گفته بودند شرکت خود را دوست دارند، این مقدار در ۲۰۰۹ به ۶۴ درصد کاهش یافت.
سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است
اما بازتاب حقیقیتر وضعیت کار در فرانسه، تابستان امسال به وقوع پیوست. تابستان امسال کارمندان فرانسوی پنجرههای اتاق کارشان را با تصویرهای بزرگی پوشاندند که از برگههای یادداشت چسبان درست شده بود. کارکنان شرکت
جی.دی.اف هزاران عدد از آنها را روی دفتر مرکزی این شرکت در حوالی پاریس به شکل تنتن (یکی از قهرمانان کتابهای کامیکـاستریپ) چسباندند. بانکدارهای سوسیته جنرال نیز با عکس بزرگی از آستریکس و ابلیکس (دو شخصیت کارتونی معروف، که یکی بسیار چاق و بزرگ و دیگری کوتوله است) در ارتفاع ششطبقه به آنها پاسخ دادند. چند کارفرما بابت این وقت تلفکردنها بهشدت عصبی شدند، اما اغلب آنها هیچ توجهی نشان ندادند.
بسیاری از خارجیها چنین نتیجه میگیرند: کارمندان فرانسوی تنبل هستند. کتابی که سال پیش با عنوان «Absolument Dé-bor-dée!» (سرهایی که مطلقا زیر برف فرو رفتهاند) منتشر شد، توصیف میکند که چگونه کارمندان دولتی فرانسه بر سر کارنکردن با یکدیگر به رقابت میپردازند. عنوان کتاب دیگری از همین ژانر پرفروش چنین است: «سلام تنبلی!»؛ کتابی نوشته یک اقتصاددان به نام کورین مایر، که توضیح میدهد چگونه هیچ کاری در EDF (صندوق توسعه اروپا) نکرده و با این حال اموراتش را گذرانده است.
در واقع، به زعم مطالعاتی که درباره مشکل فرانسویها با کارکردن صورت گرفته است، دلیل این پدیده نه دوست نداشتن کار، یا دوست داشتن تنبلی، که دست بر قضا «مدیریت ضعیف» بوده است. با توجه به گزارشی که دیوان اقتصاد جهانی راجع به قابلیت رقابت ملی منتشر کرده است، کارکنان عادی فرانسوی در زمینه اخلاق کاری نسبت به آمریکاییها، دانمارکیها یا انگلیسیها در رده بالاتری قرار دارند. آنها نسبت به کاری که انجام میدهند، بسیار راضی هستند؛ اما نسبت به نحوه مدیریت شرکتهای متبوع خود اعتراضات بسیاری دارند.
بنا به یکی از پژوهشهایی که سال ۲۰۱۰ انجام شد، دو پنجم کارکنان فرانسوی از مدیران ردهبالای شرکت خود متنفر هستند. با توجه به گزارشی دیگر در سال ۲۰۰۷، در میان ده کشوری که عقیده کارگران آنها راجع به کارفرمایشان مورد بررسی قرار گرفته است، فرانسه در رده آخر قرار دارد. در حالی که دو سوم آمریکاییها، انگلیسیها و آلمانیها از روابط خود با مدیران خود اظهار رضایت کردهاند، این میزان در فرانسه تنها یکسوم است. خلاصه، بسیاری از فرانسویها با خانم مایر موافقند که «باید سرود انقلابی لو کارمانول را خواند و همراه با آن گردن همه مدیران اجرایی را به گیوتین سپرد.» اگر گرایشهای کاری در فرانسوی چندان عادی نیستند، روشهای مدیریتی مدیران فرانسوی نیز غیرعادیاند. اکثریت قریب به اتفاق مدیران اجرایی یا مدیر عاملان شرکتهای بزرگ فارغالتحصیلهای دانشکدههای پرآوازه و معروف هستند؛ مثلا فارغالتحصیلان اکول پلیتکنیک که کاملا نخبهپرور است. فارغالتحصیلان این دانشکدهها میتوانند به سرعت به ردههای بالای مدیریتی دست یابند. فرانسویها به این پدیده «پاراشوت» میگویند. توماس فیلیپون، اقتصاددان فرانسوی و نویسنده کتاب «سرمایهداری میراثخوران» (۲۰۰۷) توضیح میدهد که شرکتهای فرانسوی بسیار بزرگ بر نخبگان آموزشی و حکومتی اتکا دارند و نه بر کسانی که در ضمن کار شایستگی و صلاحیت خود را به اثبات میرسانند. همچنین در کشوری مثل فرانسه که بسیاری از شرکتها، شرکتهای خانوادگی هستند، راه پیشرفت برای افرادی که عضو این خانوادهها نیستند، بسیار دشوار است.
برای کسانی که در پلههای پایین نردبان ترقی قرار دارند، شرکتهای فرانسوی بسیار سلسلهمراتبی هستند و هیچ رابطهای با ایده انگلیسی «توانبخشی» ندارند. بهعلاوه، رییسان شرکتهای فرانسوی برج عاجنشین هستند و بسیار دور از دسترس اعضای عادی؛ و این وضعیت امروز بسیار شدیدتر شده است. ژان پیر بازیلین، یکی از پژوهشگران موسسه تحقیقاتی «بنگاههای اقتصادی و کارکنان» میگوید: «تغییری بزرگ در مدیریت فرانسوی رخ داده است. امروز مدیران صنعتی دیگر به ندرت میتوانند پلههای ترقی را طی کنند.» باید در نظر داشت که پانزدهسال پیش، یک فارغالتحصیل ممتاز فرانسوی پیش از آنکه به ردههای بالای مدیریت در دفاتر مرکزی دست یابد، ابتدا در کارخانهها به کار میپرداخت. اما امروز بسیاری از آنها سراغ بخشهای مالی یا تعیین استراتژی میروند.
امروز کمپانیهای فرانسوی باید نگران روابط بسیار بد میان کارمندان و مدیران خود باشند. بر اساس نتایج پژوهشی که اخیرا صورت گرفته است، یکی از عوامل مهم در رشد روزافزون شکاف میان قابلیت رقابت صعنتی بین فرانسه و آلمان، دقیقا رابطه بهتر میان مدیران و کارکنان آلمانی است؛ عاملی که آلمان را در جایگاهی بسیار بهتر از فرانسه قرار داده است. مدیران فرانسوی باید راه و روش دیگری را دنبال کنند. اگر آنها برای این کار تلاش کنند و شکست بخورند، دست کم آن وقت میتوانند تقصیر را به گردن کارگران و کارمندانشان بیندازند. اما در این لحظه، مقصر اصلی، خود آنها هستند.
مترجم: فرهاد امیری
با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:
دوره تخصصی ۲ هفته ای مهارت های کسب و کار در کشور انگلیس SLS Specialist Language Services
دوره عالی مدیریت کسب و کار DBA Doctor of Business Administration
دوره مدیریت کسب و کار MBA Master of Business Administration